روزی حضرت موسی برای مناجات با خداوند می رفتند،شخصی رذل و لا ابالی به ایشان رسیدو گفت:از قول من به خدایت بگو:آخر من چقدر گناه کنم و تو مرا عذاب نکنی؟.
زمانی که حضرت موسی مناجاتش را به پایان رساند و عازم برگشت بود .،از جانب خدا خطاب رسید ای موسی!چرا پیغام بنده ام را به من نرساندی؟پیامبر خدا فرمود:تو خود می دانی که او چه گفت.
خداوند فرمود:ای موسی از قول من به آن بنده بگو که من بالا ترین بلا ها را به تو داده ام و تو در بد ترین عذاب ها واقع شده ای ،لکن
درک آن را نداری و متوجه نیستی.
و آن اینکه تو دیگر از مناجات با من و دعا و نماز لذت نمی بری و همین که شیرینی مناجاتم را از دل تو برده ام،این درد ناک ترین عذاب برای توست.