عزم آن دارم که امشب مست مست پس به یک ساعت ببازم هر چه هست.
شنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۲۰ ب.ظ
چقدر سخته که حرفای دلتو کسی نفهمه یا اینکه کسی رو محرم اسرار دلت ندونی....
اون موقع است که دلت میشکنه و نمیتونی به هیچ کس جز خدا فکر کنی.
میری و سجادتو رو دل زمین خدا باز میکنی و دو زانو مقابلش می شینی
باید از یه جایی شروع کنی......
آروم . آروم سفره ی دلت رو پیش خدا باز میکنی .
و ابر چشمات نا خود آگاه روی سجادت می باره........
و تو همینطور حرف می زنی و خدا با همه ی عظمتش به حرف های بندش گوش میده...
و چقدر احساس خوبی داری........
هرگاه بندگان من ،از تو در باره ی من بپرسند ،بگو که من نزدیکم
بقره 186
۹۳/۰۱/۰۹