دموکراسی...
دموکراسی در معنای لغوی از واژه ی یونانی، دموس(مردم)و کراتوس (حکومت کردن) می باشد. که در معنای کامل لغوی به معنای حکومت مردم می باشد.
ولی حد و مرز دموس در بستر زمان ثابت نبوده و همواره تغییر کرده است. از قرن شانزدهم به بعد واژه ی دموکراسی مجددا در اروپا و کشور های غربی رواج یافت.
بستر سازان اندیشه ی دموکراسی:
دوبوا، متفکر بورژوایی: دبوا خواهان زوال قدرت کلیسا و الغای فئودالیسم به نفع افزایش قدرت سرمایه داری بود.
لیو ؛ دمو کرات زود هنگام،: ایتالیایی بود و به وجوه اصلی اندیشه ی دموکراتیک ،به ویژه حکومت دموس معتقد بود. او خواهان قدرت مطلقه ی دولت مدرن است.
ماکیاولی، مروج سکولاریسم،و ناسیو نالیسم:او بشر را موجودی سود جو و قدرت طلب می داند و روایت اولیه ای از انسان شناسی مدرن ارائه می دهد.
در واقع از نظر ماکیاولی، تعریف مدرن سیاست عبارت است از :تحقق یک دولت سکولاریست مقتدر ملی و تعالی آن با مردم قدرت طلب که تابع اقتدار دولت هستند.
طرف داران اندیشه ی دمو کراسی مدرن تبلیغات گسترده ای را انجام می دهند تا ازادی و دمو کراسی را یکسان جلوه دهد ولی دمو کراسی مدرن چیزی
جز قدرت طلبی و لذت مدار بشر مدرن نمی باشد.