فرشته ی آسمان

دو روز مانده به پایان جهان

جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۲۸ ق.ظ

دو روز مانده به پایان جهان،تازه فهمیده که هیچ زندگی نکرده است،، تقویمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقی مانده بود.

پریشان شد.آشفته و عصبانی نزد فرشته ی مرگ رفت تا روز های بیشتری از خدا بگیرد.

داد زد و بیراه گفت!(فرشته سکوت کرد)

آسمان و زمین را به هم ریخت!(فرشته سکوت کرد)

کفر گفت و سجاده دور انداخت!(فرشته سکوت کرد)

دلش گرفت و گریست به سجاده افتاد!

این بار فرشته سکوتش را شکست و گفت:...

بدان که یک روز دیگر را هم از دست دادی! تنها یک روز دیگر باقی است. بیا و لا اقل این یک روز را زندگی کن.

لا به لای هق هقش گفت: اما با یک روز ...

با یک روز چه کاری می توان کرد...؟

فرشته گفت:آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند،گویی که هزار سال زیسته است،و آن که امروزش را در نیابد،

هزار سال هم به کارش نمی آید.

و آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت: حالا برو و زندگی کن!

او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گودی دستانش می درخشید، اما می ترسید حرکت کند! می ترسید راه برود!

نکند قطره ای  زندگی از لای انگشتانش بریزد. قدری ایستاد، بعد با خود گفت: وقتی فردایی ندارم ،نگاه داشتن این زندگی چه فایده ای دارد.

بگذار این یک مشت زندگی را خرج کنم.

آن وقت  شروع به دویدن کرد ، زندگی را به سر و رویش پاشید، زندگی را نوشید و بو یید و چنان به وجد آمد که دید می تواند تا ته دنیا بدود.

و پا روی خورشید بگذارد و می تواند....

او در آن روز آسمان خراشی بنا نکرد ، زمینی را مالک نشد، مقامی را به دست نیاورد ، اما...اما در همان یک روز  روی چمن ها خوابید سرش را بالا گرفت و 

ابر ها را دید و به آنهایی که نمی شناختندش سلام کرد  وبه آنها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد.

او همان یک روز آشتی کرد و خندیدو سبک شد و لذت برد  و سر شار شد و بخشید ،عاشق شد و عبور کرد و تمام شد!

او همان یک روز زندگی کرد  اما فرشته ها در تقویم خدا نوشتند: او در گذشت، کسی که هزار سال زیسته بود.


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۱۹
دانشجوی انقلابی

نظرات  (۶)

 الهی
به سوی تو آمدم به حق خودت مرا بر مگردان
الهی
اگر بخواهم، شرمسارم و اگر نخواهم، گرفتارم . . .
پاسخ:
الهی تو دوست میداری که من تو را دوست بدارم با آنکه بی نیازی از من 

پس من چگونه تو را دوست نداشته باشم با این همه نیاز که به تو دارم...

التماس دعا 

یا علی
۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۸:۲۶ علیرضا صالحی نژاد
سلام
مطلب جالبی بود
بیشتر به شما سر خواهم زد
۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۲۰ امیرحسین حیدری
سلام دوست عزیز لینکت کردم اگه میشه منم لینک کن
پاسخ:
سلام  

با کمال افتخار لینک شدید.

یا علی
 انسان سه راه دارد :
راه نخست از اندیشه می گذرد ، این والاترین راه است !
راه دوم از تقلید می گذرد ، این آسان ترین راه است !
راه سوم از تجربه می گذرد ، این تلخ ترین راه است
 

 

خدایا!

گفتم خسته ام ، گفتی:لاتقنطوامن رحمة الله(زمر/۵٣)

گفتم : هیچکس نمیدونه تو دلم چی میگذره ، گفتی : إن الله یحول بین المرءقلبه (إنفال/٢۶)

گفتم : هیچکسی روندارم ، گفتی : نحن أقرب إلیه لحبل الورید(ق/١۶)

گفتم : فراموشم نکردی؟ گفتی : فاذکرونی اذکرکم (بقره/١۵٢)

التماس دعا

پاسخ:
ملتمس دعا


یا علی
 وقتی به خوبیها و مهربانی های تو می نگرم

بدیها و اشتباهات خود را مشاهده می کنم

و آنوقت که رحمت و بخشش بی منتهایت مرا نشانه میرود

بار شرمندگی گناهانم بیشتر از پیش بر دوشم سنگینی میکند

خدایا هر چه می دهی رحمت است و هر چه نمی دهی مصلحت

اگر مصلحت این است که هیچ چیز نداشته باشم راضیم به رضایت

ولی نظرت را از من مگیر

یاریم کن آن کنم که تو راضی باشی و آن طور شوم که تو می خواهی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی