باز باران با ترانه
میخورد بر بام خانه
یادم آمد کربلا را
دشت پر شور و بلا را
گرم و خونین
لرزش طفلان نالان
زیر تیغ و نیزه ها را
با صدای گریه های کودکانه
وندرین صحرای سوزان
میدود طفلی سه ساله
پر ز ناله ،دلشکسته،پای خسته
باز باران،قطره قطره
میچکد از چوب محمل،
آخ باران
کی بباری بر تن عطشان یاران
تر کنند از آن گلو را
آخ باران ...آخ باران
فرا رسیدن ایام تاسوعا و عاشورای حسینی بر عاشقان ابا عبدالله (ع)تسلیت.
اومد و بهم گفت :"میشه ساعت چهار صبح بیدارم کنی تا دارو هام رو بخورم ؟
ساعت چهار صبح بیدارش کردم، تشکر کرد و بلند شد از سنگر رفت بیرون...
بیست الی بیست وپنج دقیقه گذشت، اما نیومد ...
نگرانش شدم ، رفتم دنبالش و دیدم یه قبر کنده و توش نماز شب می خونه و زار زار گریه می کنه!
بهش گفتم:" مرد حسابی، تو که منو نصف جون کردی ! می خواستی نماز شب بخونی چرا به دروغ گفتی مریضم و می خوام دارو هام رو بخورم؟؟؟!!!"
برگشت و گفت :" خدا شاهده من مریضم، چشمای من مریضه، دلم مریضه، من بیست سالمه!!!!!
چشمام مریضه !چون توی این بیست سال امام زمانم رو ندیده...
دلم مریضه ! بعد از بیست سال هنوز نتونستم با خدا خوب ارتباط برقرار کنم...
گوشام مریضه! هنوز نتونستم یه صدای الهی بشنوم...
بار الهی!!!
ای چراغ شب های تار من،ای نور بخش قلب تیره ی من، ای فریاد رس من،ای امید من، ای سجود من،ای رکوع من،ای که قیامم برای توست،
ای که سلامم به روی ماه توست،ای که مرا از چاه های ضلالت رهانیدی و به قله ی رفیع انسانیت رساندی،
ای یار من ،ای دلدار من ،ای شاهد زیبای من ،ای آگه از غم های من،
تو را شاهد می گیرم ،که من بنده ی تو بودم و اگر غیر از راه تو پیمودم ، نه از روی عصیان که از راه نسیان بود ،
مولای من تو خود شاهد بودی که تو را دوست می داشتم و هر چند گاهی اسیر دام های شیطان می گشتم ،
مولای من اگر خطا کارم امید عفو بر درگاهت دارم ،و اگر نبخشی ام بر کرمت اعتراض دارم،اگر از من بپرسی که چرا گناه کردی از تو می پرسم که
چرا در عفو را باز کردی؟!
اگر تو مرا عفو نکنی چه کسی به آن سزاوار تر از تو خواهد بود ،؟؟؟
بر گرفته از نوشته های شهید باغانی